بسیاری را میبینم که نمازشان را به طور مرتب نمیخوانند یا هر وقت برسند، نماز میخوانند. اگر برایشان کاری پیش بیاید یا نماز را ترک میکنند و یا اول کار را انجام میدهند و بعد نمازشان را میخوانند. بسیاری از کهنسالها را دیدهام که در سن کهولت دیگر نماز نمیخوانند و این در حالی بوده است که میگفتند: پیشتر نمازشان ترک نمیشد. حتی جمعه و جماعت آنان هم پیوسته برقرار بود. من وقتی این حالت را در مردم میبینم، خیلی اندوهگین میشوم و بر خود میترسم. میگویم: نکند، روزی من هم اینطوری بشوم. بعد از عمری عبادت و خدا خدا کردن کافر و بینماز از دنیا بروم. خدایا عاقبت ما را ختم به خیر کن و لحظهای ما را از نماز و راز و نیاز با خود محروم مسازد. خدایا ما را مسلمان بمیران: أَنْتَ وَلِیّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ (سوره یوسف، آیه 101): تو معشوق منی در دنیا و آخرت. مرا در حالی بمیران که تسلیم تو بوده باشم و مرا به شایستگان ملحق کن. به هر حال، اغلب کسانی که میگویند، ما خدا را دوست داریم، به حرف است و به ظاهر؛ نه به قلب و باطن. خداوند در توصیف آنان میفرماید: ومن الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمان به وان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا والآخرة ذلک هو الخسران المبین(سوره حج،11)؛ و برخی از مردم هستند که خدا را از روی حرف میپرستند؛ لذا هرگاه نعمتی به آنان برسد، به آن دل میبندند و هرگاه نقمتی به آنان برسد، عوض میشوند (و در هر حال از خدا روی میگردانند) و در دنیا و آخرت زیانکار میشوند و این زیانی آشکار است. 1. پشت پا زدن به خدا با رویآوردن دنیا بسیار دیده میشود که برخی وقتی به ثروت و قدرتی دنیوی میرسند، تقیدشان به مذهب کم میشود و کم کم از بین میرود. دیگر باور نمیکنیم که آنان همان مذهبی و مسجدی سابق بودهاند. به تعبیر قرآن: إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ(سوره زمر، آیه8)؛ هرگاه خداوند به او نعمتی بدهد، خدا را فراموش میکند. 2. پشت پا زدن به خدا با پشت کردن دنیا گاهی هم مشاهده میشود، برخی وقتی با ناملایماتی مواجه میشوند، تقصیر را به گردن خدا میگذارند و به خدا اعتراض میکنند. برای مثال وقتی در کنکور قبول نمیشوند یا در بازار ورشکسته میشوند، به خدا اعتراض میکنند که چرا در کنکور قبولم نکردی و چرا مرا ورشکسته کردی. من هم دیگر نماز نمیخوانم. اینان خدا را برای خود و دنیا میخواهند؛ نه خود و دنیا را برای خدا و لذا عشق و ایمانشان از لقلقه زبان تجاوز نمیکند و به محض از دست دادن دنیا خدا را رها میکنند. به تعبیر قرآن: إِنَّا إِذا أَذَقْنَا اْلإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ فَإِنَّ اْلإِنْسانَ کَفُورٌ (سوره شوری، آیه48)؛ هرگاه رحمتی از خود به او بچشنانیم، شادمان میشود؛ اما هرگاه بر اثر کارهایش به او بدی برسد، ناسپاس میشود. 3. علت این پشت پا زدنها به عشق به خدا من تلقیام این است که این دسته از مذهبیها ایمان و عشق ریشهداری به خدا نداشتند که در چنین موقعیتهایی به مذهب و آداب آن پشت میکنند. در مقابل ما بسیاری را هم مشاهده کردهایم که در بستر بیماری و مرگ هم نماز و ذکر خدایشان ترک نمیشد. همه به خاطر دارند که حضرت امام خمینی(ره) زیر سٍرُم هم نمازشان را با تمام آدابش میخواند. باید عبادت خدا و عشق به او حرفی نباشد؛ بلکه قلبی باشد. باید به یاد خدا قلب بلرزد و اشک بریزد. باید مست خدا شد. باید شراب طهور عشق الهی را با قلب نوشید. از رهگذر چنین عشقی است که ما خدا را به خاطر خوبیهای خودش عبادت خواهیم کرد و هیچ چشمداشتی به نعمتهایش نداریم. نه نعمتهای دنیوی و نه حتی نعمتهای اخروی. از نقمتها و ناملایمات نیز ناراحت نمیشویم. گوییم: هرچه از دوست رسد، نیکوست. اگر عشق قلبی باشد، نه حرفی، عاشق نقمت را نیز لطف خدا میداند. به قول شاعر: چو جام عاشقش بشکست لیلی / به مجنون یاوه میگفتند خیلی انسان عاشق به هرچه از خدا رسد، راضی است. به قول بابا طاهر: یکی درد و یکی درمان پسندد/ یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد مسلم یعنی تسلیم خدا بودن و کسی که تسلیم خداست، از ناملایمات اندوهی به خود راه نمیدهد. به تعبیر قرآن: بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (سوره بقره، آیه112)؛ آری! هرکه خود را تسلیم خدا کرد و با این حال کار نیکو کرد، نزد پروردگارش پاداش دارد و هیچ خوفی ندارد و هیچ اندوهی در او راه نمییابد. عشقی که ما را به رضا و تسلیم نرساند، عشقی حرفی است و لقلقه زبان. عشق اگر بخواهد از زبان به قلب برسد، باید قلب بلرزد و اشک بیاید. شاید اغراق نباشد، اگر گوییم: عبادت بیاشک عبادت نیست. لقلقه زبان است. قطره های اشک جرعه های عشق آخرین پستهای برخی از دوستان 1. دلم برای خدا سوخت از دکتر مخبر در وبلاگ سرای اندیشه 2. از نقد تا تخریب از نامبرده در وبلاگ صهبای اندیشه |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(سه شنبه 86 آذر 20 ساعت 8:15 عصر) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
3 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |